loading...
همه جوره برا همه کس!!!!
خوش آمدگویی

سلام دوستان گلم به وبلاگ من خوش اومدید


امیدوارم از مطالب وبلاگ لذت  ببرید...


با استفاده از قسمت سمت چپ(موضوعات)مطلب مورد نظر خودتونو انتخاب کنید.

ehsan بازدید : 88 یکشنبه 14 دی 1393 نظرات (0)
معنی کلمه عشق:

سلام
تاحالا به معني واژه عشق فكر كرديد...؟؟؟
خوب حالا من ميگم...
معني لغوي عشق كلمه فدا و فداشدن است...
...و عشقیه نام گياهي است كه بيشتر در كشورهاي عربي و مخصوصا عراق ميرويد اين گياه پس از بزرگ شدن به دور گياهان ديگر ميپيچد وتمام انرژي ومواد غذايي ذخيره شده در خودش رو به گياه مقابل ميدهد واين كار تا جايي ادامه پيدا ميكند تا خود خشك شده و از پا درآيد.
آیا به درستی عشق همین معنا را دارد؟
              در طریق عشق بازی امن و آسایش بلاست
                                      ریش باد آن دل  که با درد تو خواهد مرحمی
عشق از نظر روانشناسان:
مثلث عشق:
                                   استرنبرگ معتقد است یک عشق کامل سه بعد یا مولفه دارد: وفاداری، صمیمیت و هوس.  از نظر او کسی عاشق است که هر 3 مؤلفه عشق را به اندازه کافی در وجودش پرورش داده باشد. او همچنین 8 نوع عشق را در روابط دو نفر تعریف می کند. که از ترکیب این 3 مولفه بوجود می آیند.  او سعی کرده است با در نظر گرفتن این 3 مؤلفه، عشق را از زوایای گوناگون نگاه کند.

1. صمیمیت: صمیمیت، بعد عاطفی و هیجانی عشق است؛ اینکه ما نسبت به دیگران احساسات نزدیک و مشترک داشته باشیم. صمیمیت بیش از هر چیز یک احساس دوطرفه است. نمی‌توانید بگویید فلانی دوست صمیمی من است ولی او با من صمیمی نیست!
2. هوس: هوس یا شاید بهتر است بگوییم شور، موتور محرکه عشق است. غیر از احساسات جنسی که کاملا در کلمه هوس مستتر است، یک چیز دیگر هم در این بعد از عشق وجود دارد؛ چیزی غیرجنسی که بين عامه به احساسات رمانتیک مشهور است؛ احساس دل‌انگیز عاشق شدن.
3. وفاداری: وفاداری یا تعهد، نیت فرد را برای تداوم رابطه نشان می‌دهد؛ اینکه ما بخواهیم تا آخر عمر، معشوقمان را حفظ کنیم و برای این پایداری تلاش کنیم.
همان‌طور که گفتیم، استرنبرگ عشقی را کامل می‌داند که دارای هر 3 بعد باشد وگرنه انواع دیگری از احساسات وجود دارند که دو یا تنها یک بعد پررنگ عشق را دارند. اشتربرگ هشت عشق رامطرح می کند:
1. فقدان عشق: در این رابطه هیچ کدام از عناصرعشق حضورندارند. این رابطه را در زندگی روزانه با مردم عادی میبینیم
2. عشق دوستانه: این احساس زمانی دست میدهد میل و تعهد به مقدار کم وجود داشته باشد یا اصلا وجود نداشته باشد، اما صمیمیت در حد بالایی حضور دارد. این احساس را معمولا در رابطه با دوستان صمیمی داریم.
3. عشق شهوانی: میل در این عشق بیشتر حضور دارد. هیجانات ومیل زیادی دراین رابطه وجود دارد، اما صمیمیت و تعهد در سطح ضعیفی قرار دارد.
4. عشق پوچ: این عشق زمانی احساس میشود که تعهد قوی باشد،اما میل وصمیمیت در سطح پایینی قرار داشته باشد یا اصلا وجود نداشته باشد. این ویژگی اغلب در زوج هایی دیده میشود،که مدت زیادی از ازدواج آنها میگذرد وبه خاطر بچه ها در کنار یکدیگر زندگی میکنند وسعی دارند رابطه را، حتی اگر از نظر روانی و جسمی یکدیگر را ارضا نکنند، حفظ کنند.
5. عشق خیال انگیز: این عشق در بیین زوجهایی مشاهده میشود که رابطه انها تا اندازه ای تازه است. میل و صمیمیت شدید است، اما زوجها به اندازه کافی، زندگی مشترک یا تجربه های مشترک ندارند که متقابلا احساس تعهد کنند.
6. عشق مشفقانه: در این عشق صمیمیت و تعهد شدید است اما میل ضعیف است. عشق مشفقانه در بین زوجهایی دیده میشود که به مدت تقریبا طولانی با هم هستند واز یکدیگر رضایت دارند، اما جاذبه جنسی آنها از بین رفته است.
7. عشق ابلهانه: در این عشق میل وتعهد بالاست . اما صمیمیت ضعیف است عشق ابلهانه در زوجهایی دیده میشود که یک عنصر مشترک قوی دارند و همین دلیل تصمیم میگیرند ازدواج کنند، حتی اگر یکدیگر رااصلا نشناسند.
8. عشق کامل: این عشق سه عنصر را به طور سخاوتمند در خود جای داده است. عشقی است که همه ی ما انرا آرزو داریم. همانطور که اشترنبرگ می گوید،رسیدن به این مرحله خیلی آسان تر از نگهداشتن آن است.

 

 

عشق از نظر قرآن و روایات:

"عشق" به معنای محبت شدید و علاقه خاص است. در قرآن کلمه عشق به صراحت نیامده، امّا از مفاهیم دیگری که معنای عشق را می رساند، نام برده شده است: "بعضی از مردم معبود هایی غیر از خداوند، برای خود انتخاب می کنند و آن ها را چون خدا دوست می دارند، امّا آن ها که ایمان دارند،‌ عشقشان به خدا (از مشرکان نسبت به معبوهاشان) شدید تر است".[بقره (2) آیه 165]
در این آیه شریفه، شد حبّ و علاقمندی به عشق تفسیر شده است.
در روایات و احادیث،‌ از "عشق" نام برده شده است.
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: "با فضیلت ترین مردم کسی است که عاشق عبادت است و با عشق عبادت کند".[بحارالانوار، ج 67، ص 253، حدیث 10]
علاّمه مجلسی بعد از ذکر حدیث می فرماید: عشق به معنای زیاده روی در دوست داشتن و محبت است. گاهی خیال می شود عشق، مخصوص علاقه داشتن به امور باطل است، به همین جهت در علاقه به خدا به کار نمی رود، اما این حدیث بر خلاف پندار مزبور است؟ آن چه در مورد مذمت و سرزنش است، ‌عشق جسمانی، حیوانی و شهوانی است و آن چه مورد مدح و ستایش قرار گرفته، عشق روحانی و انسانی می باشد. عشق نوع اوّل به مجرّد وصال و رسیدن به آن، فانی شده و از بین می رود و عشق از نوع دوم تا ابد باقی و پایدار است.[بحارالانوار، ج 67، ص 254]

درباره رابطه عقل و عشق نیز باید گفت که وادی عقل با فضای عشق متفاوت است؛ در این باره سه نکته قابل ذکر است:
1. عقل فقط راهنما است؛ مولا علی(ع) میفرمایند: «عقل هدایت بخش و نجات دهنده است...»، (میزان الحکمه، ج 6، ص 397، ر 13022، مکتب الاعلام الاسلامی، چ اوّل، سال 1362). و نیزمیفرمایند: العقل یصلح الرویة ؛ عقل رویه و منش را اصلاح میکند (همان، ص 396، ر 13019).

2. عقل عشق آفرین است؛ امام علی(ع) میفرمایند: العقل رقی الی اعلی علیین ؛ عقل باعث ترقی انسان به اعلی علیین میباشد (همان، ر13016). وقتی انسان عقل خود را به کار گیرد، راه را از چاه میشناسد؛ سلوک سعادت را از سقوط شقاوت باز مییابد؛ خانه جانان را از کاشانه شیطان جدا میسازد و حتی عشق حقیقی را از عشق مجازی متمایز میکند. انسان در پرتو عقل، راه اعلی علیین را میجوید و لذّت تشخیص و ترسیم چنین راهی، کام تشنه را برای وصول به گوارایی آب تحریک میکند و با تکرار تصور ضرورت پیمودن راه عشق، دل را با خود همراه میسازد. از این رو میگوییم: عقل عشق آفرین است.

 

3. مرکب وصول و معرفت قلبی عشق است نه عقل؛ عقل چون پلیس، فقط راهنمای خوبی است و گرنه هرگز پای پیمودن راه وصال را ندارد. وقتی با جرقه‏های راه بخش عقل، عشق در دل زبانه کشید؛ دل عاشق گام‏های نخستین راه معرفت را بر میدارد و کم کم به حالاتی بلند میرسد که از عقل نشانی نمیماند.
جناب عشق را در گه بسی بالاتر از عقل است کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد ( حافظ)
در آن حالات بلند، عقل محو میشود؛ گرچه آن حالات بعد از سال‏ها ریاضت، لحظاتی بیش نیست. پس عقل در دو مرحله اوّل، نه تنها زایل کننده عشق نیست؛ بلکه میتواند راه عشق حقیقی را بنمایاند و در مرحله سوم هم در بعضی از حالات بلند عرفانی و عشق حقیقی،اصلاً جایی برای عقل و توجّه به آن نمیماند. به لحاظ این مرتبه بالا، میتوان گفت: عقل خود حجاب عشق است.
به عبارت دیگر عقل و عشق را اگر به خوبی بشناسیم با هم تقابل ندارند . عقل انسان را تا مرحله ای راهنمایی می کند و برای سیربالاتر باید از نردبان عشق بهره گرفت . در عین حال عقل می تواند مراقبت کند که انسان در مسیر عشق به بیراهه نیفتد.
پس می تواند در کمال انسان با هم مشارکت داشته باشند ، بی آنکه یکی را بگیریم و دیگری را طرد کنیم.

 

عشق از نظر امام علی(ع):

نهج البلاغه و سخن از عشق

در نهج البلاغه از عشق به معنای منفی آن سخن گفته شده است . حضرت آن را کور کننده چشم عقل و کر کننده گوش عقل و دل دانسته است. « هر کس به چیزی عشق ناروا ورزد نابینایش می کند و  قلبش را بیمار کرده  با چشمی بیمار می نگرد و با گوشی بیمار می شنود . خواهش های نفس پرده عقلش را دریده ، دوستی دنیا دلش را میرانده است، شیفته بی اختیار دنیا و برده آن است و برده کسانی است که چیزی از دنیا در دست دارند. دنیا به هر طرف برگردد او نیز بر می گردد ، و هر چه هشدارش دهند از خدا نمی ترسد.» ( نهج البلاغه ، خطبه 109)

با تقسیماتی که برای عشق بیان کردیم می توان گفت آنچه از عشق در این خطبه مراد حضرت بوده ، عشق از نوع اول آن، که برگرفته از شهوت است می باشد. و عشق در نوع عالی آن که قسم سوم بود نه تنها کور کننده چشم دل و عقل نیست بلکه نهایت شکوفایی عقل و دل انسان است.

 

در نهج البلاغه نیز مانند سایر متون اسلامی تمام معانی عشق الهی را در ذیل واژه محبت می توان یافت که حضرت علی علیه السلام پیرامون آن سخنان زیادی بیان فرموده است. محبت در نتیجه شناختی است که سالک به خدا دارد یعنی بدون شناخت صحیح از خدا این عشق و محبت حاصل نمی شود. غزالی معتقد است محبت بدون معرفت ممکن نیست. هر چه شناخت انسان کاملتر و غنی تر باشد محبت بدان نیز افزایش می یابد.

 

اشعار عاشقانه:

به نظر خود من بهترین شعر عاشقانه از زبان شیرین استاد بزرگ حضرت مولانا جمالدین هست:

        ملت عاشق ز ملت ها جداست

                                      عشق اسطرلاب اسرار خداست

اشعار:

تو را دل برگزید و کار دل شک برنمی دارد

که این دیوانه هرگز سنگ کوچک برنمی دارد

 

تو در رویای پروازی ولی گویا نمی دانی

نخ کوتاه دست از بادبادک برنمی دارد

 

برای دیدن تو آسمان خم می شود اما

برای من کلاهش را مترسک برنمی دارد

 

اگر با خنده هایت بشکنی گاهی سکوتش را

اتاقم را صدای جیرجیرک برنمی دارد

 

بیا بگذار سر بر شانه های خسته ام یک بار

 

اگر با اشک من پیراهنت لک برنمی دارد

 

حافظ:

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی​خبر بمیرد در درد خودپرستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمی​پرستی
سلطان من خدا را زلفت شکست ما را
تا کی کند سیاهی چندین درازدستی... حافظ

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
با سلام خدمت شما من احسان هستم مدیر و نویسنده وبلاگ امیدوارم لحظات خوب و شادی تو وبلاگ من داشته باشید... راستی نظر یادتون نره اگر هم مایل بودید عضو شید ممنون ♥♥♥♥♥
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظرت راجب عشق؟؟
    حضرت مولوی

    ملت عاشق ز ملت ها جداست

    عشق اسطرلاب اسرار خداست

    آمار سایت
  • کل مطالب : 106
  • کل نظرات : 51
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 7
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 28
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 24
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 41
  • بازدید ماه : 38
  • بازدید سال : 205
  • بازدید کلی : 12,390